تعداد محدودی از مغالطات که در بحث و جدالهای روزانه بی تردید با ان مواجه میشویم، را به اختصار و با ذکر مثال بررسی و تشریح میکنیم. اشنایی با این مغالطات به ما کمک میکند که اندیشه مان از استحکام منطقی برخوردار باشد و دوم اگر در مباحث علیه ما به کار گرفته شد بتوانیم انها را تشخیص دهیم.
مغالطات برهانهای ضعیفی هستند که مقدمات انها نتیجه یا گزارۀ انها را حمایت و پشتیبانی نمیکنند.
عینیت یعنی تعهد به اندیشیدن طبق واقعیات و تعابیر منطقی، و دوری ورزیدن مطلق از تعصب و احساسات. عدم عینیت زمینۀ ارتکاب مغالطات را درگفتار و اندیشمان فراهم میسازد.
1. ذهنیت گرایی: وقتی ما میپنداریم که " الف درست است زیرا که ما میخواهیم درست باشد یا دوست داریم درست باشد" اینجا مغلطه کرده ایم.
علی: تو به امام زمان اعتقاد داری؟
احمد: بله که اعتقاد دارم. پس کی باید بیاد ما رو نجات بده.
در اینجا احمد مغلطه کرد. البته ذکر فکر میکنم یا احساس میکنم و یا دلم میخواد در جملات همیشه مغالطه محسوب نمیشود بلکه باید درکی از نوع استدلال او داشته باشیم که تصمیمش واقعا بر اساس احساساتش ابراز شده و هیچ دلیل منطقی ندارد.
2. توسل به اکثریت: وقتی تصور کنیم که اکثریت یا همه، چیزی را باور دارند پس ان چیز درست است.
مثال: شما از من میپرسی خدا وجود دارد؟
من میگویم همه میگویند خدا وجود دارد پس حتماً وجود دارد.
اینجا چون من باورمندی همه را بر درستی وجود خدا میپندارم مرتکب مغالطه شده ام. اینکه همه یا تعداد کثیری به مکتبی اعتقاد و باور دارند. دلیل بر این نمیشود که ان مکتب درست است. یک روزی همه میگفتند زمین مسطح و صاف است، ایا درست میگفتند؟
3. توسل به عواطف: در صورتی مرتکب این مغالطه میشویم که طرفمان را به جای اوردن شواهد و برهان منطقی با برنگیختن عواطف وی، متقاعد سازیم. که عمدتاً در تبلیغات بکار میرود.
مثال: ملت فلسطین خیلی سختی و بدبختی کشیده و این یک ملت خوب و نمونه است.
در اینجا چون میخواهد با تجلی بدبختی های فلسطینیان عواطف ما را دگرگون کند و با این تعابیر خوب بودن این ملت را به ما بقبولاند مرتکب مغالطه شده است.
4. توسل به زور: این مغالطه در جایی که با تهدید، زور یا اجبار چیزی اعمال شود اتفاق میافتد و همیشه با خشونت و زور فیزیکی نیست.
مثال: مادرانی که فرزندان خود را از عدم عقاید مذهبی عاق و لعنت میکنند. و یا حکومتی که عقاید مذهبی را با زور و خشونت به مردم تحمیل میکند.
5. توسل به مرجعیت: کسی که بواسطۀ تخصص در حیطه ای خاص مرجعیت دارد و سخنش نافذ و معتبر است اتکا بر شواهد او کاملا مناسب است. اما اگر مرجعی فاقد این شرایط باشد و اعتبار نداشته باشد توسل به او مغالطه است.
مثال: پدرم میگوید شاه سیاستمدار خوبی بود.
اینجا اگر پدر من فرضاً جزء عوام الناس باشد، اجمالاً او صلاحیت و تخصصی در سیاست ندارد که استدلالم مبتنی بر سخن وی باشد. بنابراین دچار مغالطه شده ام.
6. شخص ستیزی: بدین صورت که یا ما از شخصی نفرت داشته باشیم و یا به جای این که به اظهارات وی حمله کنیم به شخصیت وی حلمه ور شویم و درصدد هستیم او را بی اعتبار کنیم.
مثال: پدرم سیگار میکشد ولی به من میگوید سیگار نکش من میگویم تو که خودت سیگاری هستی پس چرا به من میگی سیگار نکش؟
در اینجا سیگار کشیدن پدرم حکم بر این نمیکند که من جایز به کشیدن سیگار هستم. و باید توجه داشت که این مغالطه صورتهای گوناگون دارد و به بیان دیگر الودگی فردی پاکدامنی مرا اثبات نمیکند.
7. مصادره به مطلوب: این مغلطه از گسترده ترین و پیچیده ترین مغالطات است که چند نوع ان از این قرار است که ما نتیجۀ بحث را به نفع خودمان مصادره کنیم.
مثال: علی: تو خداوند را قبول داری؟ احمد: اره علی: قران رو هم قبول داری؟ احمد: اره علی: پس باید امام زمان را هم قبول داشته باشی!!!
نوع دیگری، ذکر نتیجه به عنوان مقدمه ولی با بیانی دیگر.
مثال: علی: ایا خداوند بنده گانش را امتحان میکند؟ احمد: بله. علی: این که ناتوانی خدا را میرساند. احمد: نه در واقع میخواهد بندگانش را ازمایش کند!!!
نوع دیگری، که ما مقدمه را به عنوان نتیجه و نتیجه را به عنوان مقدمه ذکر کنیم.
مثال: علی: ایا خدا وجود دارد؟ احمد: بله چون قران گفته؟ علی: چرا فکر میکنی قران درست گفته؟ احمد: چون قران کتاب خداست..
8. تعاقب: این مغلطه از جایی سرچشمه میگیرد که الف قبل از ب اتفاق افتاده پس الف علت ب است و ب معلول الف. و بیشتر در هقاید مذهبی ایجاد میشود.
مثال: علی امروز تصادف میکند و این اتفاق را ناشی از عدم خواندن نماز دیشب قلمداد میکند.
دوستان گرامی توجه داشته باشند که این مثالها فوق العاده ساده و پیش افتاده هستند. ولی در بحث ها سیاسی و فلسفی تشخیص مغالطات نیاز به ذهنی هوشیار و مهارت بی اندازه دارد. صورتهای دیگری از مغالطات که طبیعتاً گسترده و پیچیدتر هستند که به چند بخش تقسیم میشوند در جایی دیگر اورده خواهد شد. امید است که مثمر ثمر قرار بگیرد.

No comments:
Post a Comment