لائیسیته چیست؟

لائیسیته واژه ای است در دهه ی هفتاد سده ی نوزدهم در فرانسه ابداع و از ان پس وارد دانشنامه ها و گفتمان سیاسی شد. لائیسیته دریافتی سیاسی است که بر حسب ان، از یک سو، دولت و حوزه ی عمومی از هیچ دینی پیروی نمیکنند و از سوی دیگر، دین، با برخورداری از همه ی ازادی ها در جامعه ی مدنی، هیچ قدرت سیاسی ای اعمال نمیکند.
جنبش برای تحقق لائیسیته و دولت لائیک (غیر دینی) را لائیسیزاسیون مینامند. لائیسیزاسیون در کشورهای کاتولیک غربی و در مقابل با کلیساسالاری شکل میگیرد. در این رشته از کشورها، فرایند دنیوی شدن، و تغییر و تحول دولت و دین-دینی که فاقد کلیسایی متقدر چون کاتولیسیسم است- را سکولاریسم مینامند. لائیسیته و سکولاریسم با وجود تشابهاتی، دو مقوله و پدیدار سیاسی- تاریخی متفاوتند. در عین حال، لائیسیته جزئی از «جدایی دولت و جامعه ی مدنی» (یا جدایی حوزۀ عمومی از حوزۀ خصوصی) است که یکی از بنیادهای عصر مدرن را تشکیل میدهد. جدایی دولت و جامعۀ مدنی پیش شرط لائیسیته است. در قرون وسطی و در نظام های استبدادی، چون جامعۀ مدنی جدا و مستقل از دولت وجود ندارد و یا بسیار ضعیف است، لائیسیته به معنای واقعی کلمه نمیتواند تحقق یابد.

لائیسیته دین ستیز نیست، بلکه ضامن فعالیت ادیان در همۀ عرصه های اجتماعی سیاسی است. دین باوران، همچون بی دینان، میتوانند انجمن، سازمان و حزب سیاسی تشکیل دهند، انتخاب کنند و انتخاب شوند. استقلال دولت نسبت به ادیان و ازادی ایدان در جامعۀ مدنی دو شرط لازم و ملزوم لائیسیته به شمار میایند. جدای دولت و دین، به قول مارکس، پایان دین نیست بلکه گسترش دین در سطح جامعه با خروجش از حاکمیت سیاسی است. لائیسیته جدایی دین از دولت است و نه از سیاست، و دولت محدود به حکومت یا قدرت اجرایی نمیشود. لائیسیته ایدئولوژی، فلسفه و یا دکترین جدیدی نیست که به جای دین نشینه، چه در این صورت نافی خود میشود. لائیسیته مشکل گشای همۀ معضلات سیاسی و اجتماعی جامعه نیست.
جدایی دولت و دین به این معناست که شهروندی، یعنی شهروند بودن و از حقوق شهروندی برخوردار شدن، هیچ رابطه ای با مذهب افراد جامعه ندارد. دولت و نهادهای اجتماعی سیاستهای خود را بر اساس دین، در پرتو دین و یا انطباق با اصول دین تببین نمیکنند. سرانجام، دولت و نهادهای عمومی برای تعیین حقوق و ازادی شهروندان اعتقادات مذهبی انان را به هیچ رو ملاک کار خود قرار نمیدهند.
لائیسیته ضد دین نیست، زیرا کاری به دین ندارد؛ بلکه تنها میخواهد امر دولت را از امر دین جدا سازد و ضامن ازادی کامل برای فعالیت ادیان در جامعه است. غیر دینی کردن دولت و تضمین ازادی ادیان، دو اصل لائیسیته به شمار میروند.
لائیک صفتی است که در وصف یک نهاد به کار میرود و به فرد یا جامعه اصلاق نمیشود؛ زیرا، معرف استقلال و جدایی ان نهاد از نهاد دین است. عبارت "فرد لائیک" تنها در تأویلی میتواند پذیرفته شود که مقصود از ان، نه بیان خصلت دینی یا غیر دینی بودن ان فرد بلکه تبیین نقطه نظر سیاسی او در طرفداری از دولت لائیک و لائیسیته باشد. در چنین صورتی، فرد لائیک میتواند مذهبی، اگنوستیک و یا ملحد باشد و در عین حال نیز از جدایی دولت و دین یعنی از دولتی لائیک طرفداری کند.

ملاحظاتی درباره ی قضیه ی حجاب اسلامی در فرانسه:

ماجرا در پاییز 1989 اغاز میشود. سه دختر مسلمان در مدرسه ای واقع در شهر کریل با حجاب اسلامی وارد کلاس درس میشوند. نمونه های مشابه در مدارس دیگری نیز پیدا میشوند. این رویداد کوچک و نادر و بظاهر کم اهمیت، اما در شرایط ویژۀ فرانسه، ابعاد اجتماعی و سیاسی بزرگی به خود میگیرد و به مسئلۀ جمهوری تبدل میشود.
پوشش اسلامی این دختران اما، در مواردی، همراه هست با امتناع انها از شرکت در کلاس درس بیولوژی، کلاس موسیقی، ورزش یا شنا. در چند مورد، دانش اموزان دختری که در حفظ حجاب اسلامی خود در مدرسه مصمم بودند، پس از طی مراحلی از مدرسۀ دولتی اخراج میشوند. ولی عموماً ماجرا از طریق پادرمیانی و صحبت با والدین، با متقاعد شدن دانش اموز به برداشتن روسری اسلامی خود در صحن مدرسه و یا در سر کلاس خاتمه پیدا میکند.
با این همه و با وجود این که دختران محجبه در مدارس فرانسه شمار بسیار اندکی را نسبت به کل دانش اموزان تشکیل میدهند، قضیه موسوم به روسری اسلامی، از این تاریخ به بعد، میرود تا به یکی از مسایل مورد مشاجره و اختلاف در جامعه فرانسه تبدیل گردد. رسانه ها و مطبوعات، مدیران مدارس، پرسنل اموزشی و معلمان، روشنفکران، انجمن های مدافع حقوق بشر، انجمن های دفاع از حقوق مهاجرین، نهادهای مذهبی، سازمانها و احزاب سیاسی و بلاخره قوۀ قضاییه، مجلس و دولت... همه و همه درگیر این موضوع اجتماعی- دینی میشوند. سرانجام در 10 فوریه 2004، لایحۀ قانونی دولت دربار، ممنوعیت حمل علامتهای نمایش گرایانۀ مذهبی در مدارس دولتی فرانسه، با رضایت اکثریت عظیم مردم فرانسه و با رأی اکثریت شکننده ای از نمایندگان راست و چپ، از طرفداران حکومت تا اپوزیسیون چپ، به تصویب دو مجلس ملی و سنا میرسد.

(برگرفته از کتاب "لائیسیته چیست؟" به قلم شیدان وثیق)

No comments: